booket

برای خرید کتاب لازم نیست دیوانه وار کار کنی می‌توانید به سایت نشر برایند مراجعه کنید. متن زیر بخشی از متن کتاب است.

 استعداد ارزش مبارزه کردن را ندارد. استعداد یک منبع ثابت و کمیاب نیست که شما داشته باشید یا نداشته باشید. استعداد به ندرت می تواند همه چیز را به خوبی کنار هم پیوند دهد. کسی که در یک شرکت سوپراستار است، احتمالا در یک شرکت دیگر کاملا بی اثر است. به جنگ استعدادها نروید.

کل استعاره جنگ های استعداد را کنار بگذارید. فکر نکنید استعداد چیزی است که به غارت می رود. دراصل آن را به عنوان چیزی در نظر بگیرید که قابل رشد و پرورش دادن است؛ چیزی که بذر آن در همه جای دنیا برای شرکت هایی که مایل به انجامش هستند در دسترس است. این کار تا حدی به محیط زیست شبیه است. حتی اگر ارزشمندترین گل ارکیده را هم در باغتان کاشته باشید، بدون مراقبتی مناسب سریع می میرد. اگر محیط زیست بهتری می خواهید، می توانید ارکیده زیبایتان را با صبر و حوصله رشد دهید، بدون اینکه نیاز باشد آن را از همسایه تان بدزدید؟ در بیس کمپ، هیچ سوپراستاری را با مشخصات فوق العاده پیدا نمی کنید که ما او را تطمیع کرده و از شرکتهای دیگر آورده باشیم. اما تعداد زیادی از افراد با استعداد را پیدا خواهید کرد که بیشتر آنها سال ها و در برخی موارد بیش از یک دهه همراه شرکت بوده اند.

تقریبا هیچ کدام از استعدادهای ما از مناطق جنگی و سنتی موجود در صنعتمان نیامده اند؛ مناطقی مانند سان فرانسیسکو، خلیج بزرگ یا حتی سیاتل و نیویورک. نه به این دلیل که افراد بزرگ زیادی در آنجا وجود ندارند، به این دلیل که این افراد را در همه جا می توان یافت.

کاربران حوصله محتوای مبهم را ندارند، زیرا انتخاب های زیادی برای آنها وجود دارد، مصداق محتوای بد برای Threadrip لیست کردن لباس های آسیب دیده یا خیلی کهنه است و برای Airbnb لیست کردن آپارتمان های بی کیفیت و کثیف است و یا حتی مسیر پر پیچ و خم جریان پرداخت در یک سایت نیز مصداق همین موضوع است. اینها مواردی هستند که مشتریان با دیدنشان سریع جاهای دیگری را انتخاب می کنند.

شما به عنوان متولی مارکت پلیس، برای جلوگیری از اتفاقات این چنینی باید دو کار انجام دهید: اول، افرادی استخدام کنید که به طور مستمر بهترین محتواها را ارائه دهند و متقابلا محتواهای بد را حذف کنند یا کاهش دهند. دوم، ابزارهایی را برای کاربران ایجاد کنید تا آنها هم بتوانند همین کار را انجام دهند.

Airbnb یک مثال بسیار خوب در این رابطه است. با این که ممکن است برخی آپارتمان های مشکوک هم در آن لیست شوند، اما آنها به سختی پیدا می شوند. به طور کلی، دیده شدن بهترین لیستها در بین نتایج اول، به خاطر مرتب سازی به روش دستی و الگوریتمی است؛ روشی که اهرم مهمی در حفظ کاربران یک مارکت پلیس محسوب می شود.

Airbnb زمانی این موضوع را کشف کرد که عکس های گرفته شده توسط صاحبان آپارتمان ها را با عکس هایی زیبا و با کیفیت جایگزین کرد. با وجود این که، این استراتژی مقیاس نشد، درحال حاضر اکثر عکس هایی که در Airbnb وجود دارد توسط خود کاربران گرفته می شود، اما به آنها کمک کرد تا دستورالعمل مفیدی برای کاربرانی که می خواهند آپارتمانشان را لیست کنند به وجود آورند و درنهایت بتوانند روند صعودی شان را شروع کنند.

در قسمت بالا متن کتاب راهنمای مارکت پلیس ها برآیند را مشاهده کردید.

یکی از سخت ترین عوامل رفع مشکلات این است که باید مشکلات مهم را حل کنید. نارضایتی های شخصی، مشکلات مشتریان در سایر صنایع یا مشکلاتی که به دلیل استفاده از جدید ترین ویژگی های محصولاتتان به وجود آمده، مشکلات مهمی محسوب نمی شوند. یک راه برای این کار این است که اهمیت مشکلات را به صورت کمی و در نمونه ای بزرگ ارزیابی کنیم. مشتریان فعلی چندین مشکل را شناسایی کرده اند؛ اما این موضوع بدین معنی نیست که جمعیت بزرگتر نیز همان مشکلات را دارند. با به کارگیری پژوهش کمی، می توان مشکلات هر بخش مشتریان را شناسایی و مشکلات واقعی شان را حل کرد.

درباره ی حل مشکلات در کتاب اصول تولید محتوای متنی بخوانید 

می توانید از این پیمایش ها یا شیوه ای مانند تحلیل متقارن برای اولویت بندی مشکلات استفاده کنید. در روش تحلیل متقارن، مشتری باید گزینه هایش را سبک و سنگین کند. آیا ترجیح می دهد عمر باتری لپ تاپش دو ساعت بیشتر باشد، یا وزن لپ تاپ ۲۵۰ گرم کمتر باشد؟ آیا ترجیح می دهد صفحه کلیدش رزونانس داشته باشد یا پنج میلی متر نازکتر باشد؟ مشتری با انتخاب میان گزینه ها تمایلات واقعی اش را نشان خواهد داد و شما آنها را شناسایی می کنید. این تمایلات بعدها در رفتار خریدشان نمود پیدا می کند.

چند سال قبل صحبت های زیادی در خصوص حوزه سلامت دیجیتال انجام می شد؛ ولی و نبود که از روش های سلامتی سود کسب کند. شرکتها روش کسب درآمد در این حوزه اماده بودند و نمی دانستند که باید سراغ بیماران بسیار بدحال، مصرف کنندگان سالم ولی نگران

شن و سیستان ومال بروند. بانی مدیا به عنوان یکی از آغازگران فعالیت در این حوزه روشی ا ی

را برگزیده و تلاش کرد همه را راضی نگه دارد. پس از لطمه ای که این کار به کسب و کارش وار کرنا شرکت جوین ، بادی مدیا را بیشتر به خاطر مجموعه حق امتیازش تصاحب کرد.

روایت بادی مدیا را با فیت بیت مقایسه کنید. فیت بیت از اول استراتژی مشخصی داشت و فقط روی بخش نسبتا محدود بازار مصرفی تمرکز داشت: ورزشکاران غیر حرفه ای که می توانستند فعالیت بیشتری داشته باشند. به جای تغییر اساسی در شیوه مراقبت از

بیماران با اخبار شیره به ورزش، فیت بیت پیشنهاد بسیار ساده ای را طراحی کرد: استفاده ارتوریست های روزانه در جهت افزایش س لامت کلی بدن، این شرکت روی کار مشتری در یک

ورزش ساده در دست گذاشت و راه حلش در حدی بود که بتواند کار مشتری را به سرانجام برساند. این شرکت راهی برای ثبت میزان فعالیت فعلی فرد ارائه داد، به طوری که مشتری می توانست سیر و لیت خود را با برنامه رژیم غذایی اش هماهنگ کند. با وجود مدل بسیار ساده، قیت بیت از استراتژی هدفمند برای موفقیت استفاده کرد. از زمان راه اندازی نسل اول دستگاه ها در سال ۲۰۰۹، فیت پیت تقریبا ۳۰ میلیون دستگاه تناسب اندام فروخته و ارزش بازار آن تقریبا

هشت میلیارد دلار است. با ادامه رشد فیت بیت و رقبای آن، این شرکت هنوز طرح بسیار اساده اش را ادامه می دهد. در توضیح علت فروش بیشتر فیت بیت از سایر تنپوش ها، جیمز

پارک مدیر ارشد اجرایی شرکت می گوید که دستگاه های رقبا مانند ساعت اپل می خواهند کارهای خیلی زیادی انجام دهند. فیت بیت بیش از یک میلیون ساعت هوشمند جدید بلیز و بیش از یک میلیون ابزار کنترل تناسب اندام جدید آلتا را تنها پس از چند ماه از انتشار آنها فروخته است

 درباره ی مقابله با تعصب و کمبود دانش در کتاب مشتریان گرسنه بخوانید 

 یکی از مهمترین دلایلی که موجب شده تا Craigslist موقعیت خود را در برابر مارکت پلیس های جدید از دست بدهد، وراد نشدن پرداخت در تجربه محصول است. اغلب افراد پول نقد می پردازند و قیمت ها با چانه زدن بالا و پایین می شوند، درصورتی که هیچ تضمینی را در دو طرف ایجاد نمی کند.

شرکت هایی مانند Uber و TaskRabbit برنده شدند، زیرا به قدر کافی اعتماد مردم را جلب کردند تا اطلاعات پرداخت آنها را ذخیره کنند و تراکنش ها را به طور کامل انجام دهند. هیچ وقت این نگرانی وجود ندارد که یک پرداخت پذیرفته نشود و یا مشکلی در آخرین دقایق به وجود بیاید. هرچه از فناوری بیشتری استفاده شود تا پرداخت به یک فرآیند نامرئی تبدیل شود، بهتر جواب میدهد هنگامی که آمازون پرداخت با یک کلیک» را معرفی کرد، درآمد سالانه خود را حدود۲/۴ میلیارد دلار در سال افزایش داد. مردم یک بار اطلاعات خود را وارد می کردند و دیگر مجبور نبودند نگران آن باشند. در حال حاضر، شرکت هایی مانند

card.io کار را راحت تر هم کرده اند؛ آنها برای این که بتوانند اطلاعات کاربرانشان را جمع آوری کنند این امکان را فراهم کردند تا کاربران از کارت های اعتباری خود عکس بگیرند. شرکت پرداخت LevelUp وقتی بررسی مبتنی بر اسکنcard.ioرا وارد فرایندش کرد، فروشش ۱۳ درصد افزایش یافت. با این همه، در این مسیر می توان نوآوری بیشتری را هم متصور شد.

متن بالا بخشی از کتاب راهنمای مارکت پلیس ها است.

قسمتی از متن کتاب راهنمای مارکت پلیس ها را در ادامه مشاهده ‌می کنید. برای خرید ‌کتاب راهنمای مارکت پلیس ها می‌توانید به سایت نشر برایند مراجعه نمایید.

مارکت پلیس ها به سختی ساخته می شوند. اما زمانی که به نقدشوندگی برسند، دیگر از بین بردنشان راحت نیست. برخی از شرکتهای حقیقتا انقلابی که در دهه های اخیر متولد شده اند، شرکت های مارکت پلیسی بوده اند و ما معتقدیم که هنوز هم فضای زیادی برای ورود شرکت های جدید وجود دارد. بعضی از یونیکورن های میلیارد دلاری در آینده، استارت آپ های مارکت پلیسی خواهند بود.

خرید و فروش بخش مهمی از زندگی روزمره است و هنوز هم فرصت بزرگی برای نوآوری در زمینه های استراتژی های کسب درآمد، عمودی شدن و مدل های مختلف وجود دارد.

ما شاهد هستیم که مارکت پلیس های آنلاین چطور زندگی شرکت کنندگانشان را تغییر می دهند. به عنوان مثال، Airbnb نوع جدیدی از رفتار مصرف کننده و روش جدیدی را برای سفر کردن ایجاد کرده است. ۷۲ درصد از میزبان های Airbnb در نیویورک، برای پرداخت وام مسکن خود به درآمدشان از طریق Airbnb وابسته هستند. Etsy به سازندگان صنایع دستی و علاقه مندان این امکان را میدهد تا برای انجام کاری که دوست دارند پول دربیاورند: ۳۵ درصد از فروشندگان Etsy کار خود را با سرمایه کمی شروع کردند - این نسبت برای کسب وکارهای کوچک ۲۱ درصد است.

یک سوم از پورتفولیوی سرمایه گذاری شرکت Version One را مارکت پلیس ها تشکیل میدهند. طی همکاری با هرکدام از آنها ما چیزهای بیشتری را در مورد استراتژی های موفقیت مارکت پلیس و چگونگی غلبه بر چالش های مربوط به نقدشوندگی و مقیاس پذیری یاد می گیریم. ما از این که جزء سرمایه گذاران فعال در این حوزه هستیم و مشتاقانه آینده پیش رو را دنبال می کنیم، هیجان زده هستیم.

بخشی از متن کتاب لازم نیست دیوانه وار کار کنی :

عادت های بد، نیت های خوب را خراب میکنند

خرده مدیرها تمایل دارند خرده مدیر باقی بمانند.
معتادان به کار تمایل دارند معتاد به کار باقی بمانند. کلاهبردارها تمایل دارند کلاهبردار باقی بمانند.
بیشک، کاری را که به طور مکرر انجام می دهید، به عادت تبدیل می شود و هر چه آن را بیشتر ادامه دهید، تغییر آن سخت تر می شود. همه نیت های خوب شما درباره «بعدا» انجام دادن کارهای درست، نمی توانند با قدرت عادت ها سازگار شوند.
بنابراین، مردم همیشه خود را فریب می دهند. آنها فکر می کنند که می توانند سالها وقت بگذارند، «پس خودشان را مجبور نمی کنند که کاری را بعدا انجام دهند». شاید مجبور به انجام آن نباشید، اما احتمالا آن را انجام خواهید داد، چون این یک عادت است.
درست از ابتدای کار بیس کمپ، بر یک هفته کاری منطقی اصرار داشتیم. درنتیجه، همه رویدادهای شبانه را برای به سرانجام رساندن فرجه های غیرممکن به کار نگرفتیم. وسعت کارمان را متناسب با یک روز کاری خوب انتخاب کردیم، سپس از یک شب آرام لذت بردیم. نه با جادو و نه با شانس، بلکه با انتخاب خودمان.
اگر کارمان را با استخدام گروهی از افراد، که در ابتدای کار به آنها نیازی نداشتیم، شروع می کردیم، همچنان در حال استخدام تعداد زیادی از افراد بودیم که امروز هم به آنها نیازی نداریم. در عوض، وقتی مشکل به وجود می آید استخدام می کنیم؛ به آرامی و تنها پس از این که واقعا به شخصی احتیاج پیدا کنیم و نه با پیش بینی احتمال نیاز.
 اگر کارمان را با اجبار برای ورود همه به دفتر شروع می کردیم، تقریبا به این باور می رسیدیم که تنها راه کار کردن با همدیگر، این است که هر روز با هم رودر رو شویم. اما، از سوی دیگر، امروز افرادی داریم که در دهها شهر مختلف جهان به طور تمام وقت برای ما کار می کنند. آنها با سرعت خودشان و در مکان خودشان کار می کنند. است وقتی آرامش زود شروع شود به یک عادت تبدیل می شود. اما اگر دیوانه وار شروع کنید، این عادت شما را تعریف می کند. باید مدام از خود بپرسید، آیا روش کار کردن امروزتان، همان روشیاست که می خواهید طی ده بیست یا سی سال آینده با آن کار کنید. اگر نه، اکنون زمان ایجاد تغییر است و نه «بعدا». 
بعدا جایی است که بهانه ها زندگی می کنند، بعدا جایی است که نیت های خوب می میرند، بعد کمر شکسته و روحی خمیده است. بعدا یعنی «همه رویدادهای شبانه موقتی هستند». زمانی که این موضوع را بفهمیم، بعید است بتوانیم کاری بکنیم. پس تغییر را همین الان ایجاد کنید.

چرا مشتریان به دنبال کارهایی متفاوت هستند را در کتاب مشتریان گرسنه بخوانید

از اواسط تا اواخر دهه ۲۰۰۰، خرده فروشان آنلاین، قیمت فروش لوازم الکترونیکی مصرفی را کاهش دادند. با افزایش رقابت بین فروشگاه های آنلاین و حضوری و کاهش فاصلهها، فروشگاه سیرکت سیتی چند ترفند را برای کنترل اوضاع امتحان کرد. تنوع محصولاتش را کاهش داد، فروشگاهش را شبیه رقبای موفق ترش کرد و هزینه های مربوط به منابع انسانی را کاهش داد؛ هیچ کدام اثری نداشت. در سال ۲۰۰۹، سیرکت سیتی تمام فروشگاه های باقی مانده اش را تعطیل کرد. در همان زمان فروشگاه بست بای که با معضل مشابهی روبه رو بود، روش دیگری را امتحان کرد. این فروشگاه بخش بندی مشتریان خود را تغییر داد. این بخش بندی با بخش بندیهای رایج این صنعت بر اساس خصوصیات جمعیت شناختی متفاوت بود. پرسوناهای جدیدی مانند باز، جوان عاشق تکنولوژی و جیل، مادر خانه دار را معرفی کرد. این بخش بندی خصوصیات جمعیت شناختی، سبک زندگی و سایر بینش های روزانه مشتریان را شامل میشد. این شرکت روش «کارهایی که باید انجام شوند» را جزوی از فرایند بخش بندی می دانست. ابا بخش بندی جدید، بست بای یک برنامه آزمایشی پنجاه میلیون دلاری برای نوسازی ۱۱۰ فروشگاهش طراحی کرد. هدف این طرح، پاسخ گویی به کارهای مشتریان ثابت این فروشگاه بود. برای مثال، محصولات دلخواه جیل در قفسه های پایین تر قرار گرفت تا بتواند دقیق تر آنها را ببیند. تیم فروش درباره دیگر محصولات موردنیاز، آموزش دیده بود؛ به همین دلیل این تیم می توانست راحت تر محصولات را به جیل پیشنهاد دهد و بفروشد. فروشگاه هایی که با توجه به کارهای مشتری بازطراحی شده بودند، گزارش دادند که میزان فروششان بیش از ۹ درصد افزایش داشته است؛ دو برابر فروشگاه هایی که در این طرح حضور نداشتند.)

کارهای مشتری، کارهایی اند که مشتریان می خواهند در زندگی روزانه شان به انجام برسانند، اما انگیزه کارها، عنصرهای نهانی وابسته به موقعیت اند که میزان اهمیت کاری را افزایش یا کاهش می دهند. انگیزه پنهان کارهای مدنظر جیل موجب می شود که اهمیت کاری مانند آماده سازی سریع غذا و تغذیه کافی افزایش یابد؛ چراکه سه فرزندش را باید به کلاس ترومبون، باشگاه فوتبال و باشگاه رقص در سه جای مختلف شهر ببرد. پس وقتی جیل در بست بای به دنبال مایکروویو است، نمی توانید به او اجاق گاز بفروشید؛ البته شاید وسایل هوشمند دیگری هم نظرش را جلب

بخشی از کتاب راهنمای مارکت پلیس ها را در ادامه بخوانید:

دو معیار هر مارکت پلیس

در فصل پنجم، به طور مفصل، در مورد معیارهای مارکت پلیس ها صحبت خواهیم کرد، اما دو معیار کلیدی به منظور درک بهتر استارت آپ های مارکت پلیسی عبارتند از:

۱. ارزش ناخالص فروش عرضه کنندگان (GMV)

GMV مجموع ارزش دلاری هر آن چیزی است که از طریق یک مارکت پلیس و در یک دوره زمانی مشخص فروخته میشود. این رقم بسیار متفاوت و بزرگ تر از درآمد خود مارکت پلیس است. همچنین، ارزش خالص فروش برابر است با ارزش ناخالص فروش عرضه کنندگان (GMV) منهای ارزش محصولات برگشت خورده یا خدمات کنسل شده.

• محاسبه دقیق GMV در مارکت پلیس هایی که معاملاتشان روی بستر خودشان ثبت می شود، اما در خارج از آن و به صورت آفلاین انجام می شود، مانند Thumbtack، سخت است و اغلب دقیق نیست.

۲. نرخ کمیسیون

درصدی از ارزش معامله است که مارکت پلیس ها آن را تحت عنوان اجرت یا فی دریافت می کنند. عموما، تنظیم مقدار کمیسیون، سنگ بنای مدل کسب وکار و مدل درآمدزایی در یک مارکت پلیس است.
• طبیعی است که یک مارکت پلیس هرچه ارزش بیشتری ایجاد کند، کمیسیون بیشتری نیزدریافت می کند. به عنوان مثال، اگر مارکت پلیسی کمک کند تا عرضه کنندگان، مشتریان بیشتری پیدا کنند، آنگاه عرضه کنندگان به احتمال زیاد قادر به پرداخت کمیسیون بالاتری هستند.