آيا ميداني چطور بايد نترس باشي؟
قسمتي از كتاب نترس باش زا مشاهده كنيد:
در بالاي تيرك تلفن، دودستي ميله را چسبيده بودم و به مربي ام كه ده متر پايين تر قرار داشت نگاه مي كردم. با حسي از نااميدي و شرمندگي فرياد زدم: «فكر نمي كنم بتوانم اين كار را انجام دهم. اما در رويدادي هيجان انگيز و ماجراجويانه ثبت نام كرده بودم. گروهي شش نفره بوديم و وقتي مربي پرسيد كه چه كسي حاضر است نفر اول باشد، من دستم را بلند كرده بودم. اما حالا زياد مطمئن نبودم كه بتوانم اين كار را انجام دهم! اهدفمان بالارفتن از يك تيرك تلفن ده متري بود و سپس بايد ده متر ديگر را به صورت افقي راه مي رفتيم و برمي گشتيم و بعد پايين مي آمديم، چنين ماجراجويي ها بسيار پرخطرند. چند دقيقه اي در بالاي اولين تيرك ايستادم و همان طور كه هم گروهي هايم به من خيره شده بودند، قلبم به تپش و زانوانم به لرزش افتاده بود. قلاب كوهنوردي به من وصل شده بود و وضعيت ايمني داشتم، اما با فكر برداشتن اولين قدم روي تيرك باريك، در جاي خودم خشكم زده بود. اشكم داشت در مي آمد اما خودم را كنترل كردم و دوباره گفتم: «من واقعا فكر مي كنم نميتوانم اين كار را انجام بدهم.»
مربي ام به من گفت: «اما مي تواني امتحان كني.» اگر بخواهم صادقانه بگويم، اين چهار كلمه زندگي من يا حداقل ذهنيت من را در سالهاي پيش رو تغيير داد. مي توانستم امتحان كنم. اگر زمين مي افتادم با شكست مي خوردم چه ميشد؟ من به كمربند ايمني كوهنوردي (هارنس) متصل بودم. اما نمي خواستم كسي باشم كه تسليم مي شود و پايين مي آيد. مي خواستم با ترس هايم روبه رو شوم و نتايج آن را هرچه كه مي خواهد باشد، بپذيرم.
اولين قدم را روي تيرك برداشتم، بعد يكي ديگر و باز هم يكي ديگر، به آرامي و با كمي تلوتلوخوردن طول تيرك را طي كردم. در يك سوم پاياني مسير، داشتم تعادل خودم را از دست ميدادم كه همان موقع صدايي از پايين شنيدم كه مي گفت: «تو مي تواني، متمركز بمان و ادامه بده !» ايستادم تا تعادل خودم را حفظ كنم. در بلندي، روي تيرك ايستاده بودم و از اولين چيزي كه مي توانستم بگيرمش حداقل سه متر فاصله داشتم. نفس عميقي كشيدم و ادامه دادم احساس مي كردم كه از برخي جوانب، قدمهاي بعدي، يعني قدم هاي بعد از تلوتلوخوردن خيلي چالش برانگيزتر از قدمهاي نخستين بود.
دوم: بي پروا باش رئيس جمهور كندي اعلام كرد آمريكا به ماه مي رود. بازاريابي من بسيار كوچك بودم و آن روز را به خاطر نمي آورم، اما زندگي در دنيايي كه ايده سفر به ماه را مطرح مي كرد به خاطر دارم، همچنين كلمات ماندگار كندي را به ياد مي آورم كه مي گفت ما اين كار را انجام ميدهيم «نه به دليل آساني
آنها، بلكه به اين دليل انجام مي دهيم كه دشوارند». امروزه ما از اصطلاح «پرتاب به ماه» براي اتشريح هر ايده بزرگ و جسورانه اي استفاده مي كنيم. با وجود اين، نمي دانم كه تا چه اندازه اهميت انجام اقدام بزرگي را كه كندي در ۱۹۶۱ انجام داد، درك كرده ايم.
فرود آمدن روي ماه اتفاقي بزرگ بود كه ناممكن به نظر مي رسيد. فناوري آمريكا در آن زمان آن قدر كم بود كه حتي نمي توانست اين كار بزرگ را تصور كند، هنگامي كه رئيس جمهور ضرورت اجرايي شدن اين پروژه را اعلام كرد، ما حتي مواد لازم براي ساخت راكت را نداشتيم، چه برسد به فناوري و اجزاي سبك وزن براي فضاپيمايي كه بتواند به ماه برود. ما نه قابليت كوچك كردن سيستم هاي موردنياز براي جاي گيري در فضاي محدود فضاپيما را داشتيم و نه وسايل ارتباطي پيشرفته اي كه بتوانيم كپسول فضاپيما را در فضا رديابي كنيم. حتي دانش رياضي يا فيزيك كافي نداشتيم كه بتواند به ما بگويد چگونه يك فضاپيما را به سمت ماه پرتاب كنيم و سپس آن را برگردانيم. اما همان طور كه رئيس جمهور كندي گفت: «ما انتخاب كرديم كه در اين دهه به ماه برويم.» ما انتخاب كرديم و انجامش داديم.
بيشتر فناوري هايي كه امروزه از آنها بهره مي بريم، نتيجه مستقيم تلاش افرادي براي حل چالش هاي پروژه پرتاب به ماه بوده است كه شايد ارزش آنها را به معناي واقعي درك نمي كنيم. براي اجراي اين پروژه فناوري هايي همچون ارتباطات ماهواره اي، ايجاد سيستم هواشناسي جهاني، ساخت مواد پلاستيكي مقاوم در عملكرد شرايط سخت مقاوم، فناوري كوچك سازي دستگاه ها (رايانه ها در ۱۹۶۰ آنقدر بزرگ بودند كه حتي در يك سفينه فضايي هم جاي نمي گرفتند و حتي رسيدن به فرمول هاي رياضي براي پرتاب موشك به فضا و برگشتن به اتمسفر نياز بود. امروزه وقتي به راحتي گوشي آيفون خود را برميداريم و از چي پياس استفاده مي كنيم ايميل مي فرستيم و يا اينكه وضعيت هوا را چك مي كنيم، كسي اعتبار آن را به رئيس جمهور كندي نمي دهد؛ در صورتي كه وجود اين نوآوري ها تا حد زيادي مديون اقدامات بزرگ او هستند.
دليل من براي تحسين ايده پرتاب به ماه متهورانه بودن آن است. اقدامات بزرگ موتور محركهاي براي نواوري هاي بيشمار ديگر هستند.
برچسب: برايند، نشربرايند، كتابهاي برايند، معرفي كتاب، ديجيتال ماركتينگ، كتاب،
ادامه مطلب